باز روید به زمین لاله رنگین مراد
من نگویم که بهاری که گذشت اید باز
روزگاری که به سر امده اغاز شود
روزگار دگری هست و بهاران دگر
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماستهر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته بجاست
خرم ان نغمه که مردم بسپارند به یاد
شاد بودن هنر است
شاد کردن هنری والاتر
لیک هرگز نپسندیم به خویش
که چو یک شکلک بی جان شب و روز بی خبر از همه خندان باشیم
بی غمی درد بزرگی است که دور از ما باد
شاعر: سرکار خانم ژاله اصفهانی
کلمات کلیدی: شعر